سفر
- توضیحات
- منتشر شده در یکشنبه, 01 آذر 1394 14:58
- نوشته شده توسط مدیر
«وسط میدان»
گذشت زمان بیش ترِ خاطرات را از یاد انسان می برد امّا این ماجرا در ذهنم باقی مانده است.
در شهر دامغان کار می کردیم که تصمیم گرفتیم آخر هفته راهی مشهد شویم. من و احمد همراه آقایان حرّ سلطانی، اصغر پریمی و رضا بصیری با قطار راه افتادیم به سمت مشهد و اوّل صبح رسیدیم پابوس امام رضا (علیه السلام) که اتّفاق جالبی افتاد.
به هر مسافرخانه ای سر زدیم تا بتوانیم حدّاقل اتاقی بگیریم گفتند: جا نداریم و همه ی اتاق ها پر است.
از طرفی خسته و کلافه شده بودیم و نمی دانستیم چه کار بکنیم تا این که فکری به ذهن مان رسید. با پارچه هایی که همراه مان بود وسط یک میدان به صورت چهار دیواری حصاری درست کرده و خوابیدیم. فکر می کنم ابتدای خیابان طبرسی بود. جالب این بود با همین وضعیّت چهار روز هم ماندیم؛ با وجود این که شب ها حتّی یک تکّه پارچه هم نداشتیم روی مان بیاندازیم. امّا با همه ی این سختی ها خیلی خوش گذشت؛ در همین سفر بود که برای اوّلین بار باغ وحش و دیوار مرگ را هم می دیدیم.
«به نقل از آقای اکبر خلیلی از دوستان شهید احمد قربعلی»