شهید سید محمد تقی شاهچراغ: هدف و مقصودم از جبهه آمدن این است: 1- رضای حق 2- لبیک به ندای امام امت امید مستضعفان جهان 3- آزادی کربلا 4- تکلیف شرعی را اداء کرده باشم... با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید.

Back شما اینجا هستید: نشرح خاطرات در اجتماع خدمت به مردم

خدمت به مردم

«یکپارچه شور»

یک شب،که در مأموریت گشت­  جاده شاهرود – دامغان بود، به من که در سپاه بودم، بیسیم زد.
-    بابا ... بابا ... کبریت داری؟
-    آری دارم ... بیا ... .
-    باشه تا چند دقیقه ی دیگه می آم.
همین که گفت:کبریت؛ فهمیدم آن را برای چی می­ خو اهد.
محمدحسن آن روزها تازه از بیمارستان و مجروحیتی که منجر به قطع عصب دستش شده بود فاصله می گرفت و در آن شرائط طبعاً بیش تر احساس سرما می­ کرد و باعث ناراحتی­ اش می شد؛ نداشتن آرام و قرار و نیز دلواپسی برای  امنیت و آسایش مردم، نگذاشته بود که دوره ی درمانش را کامل کند.
می خواست آتشی برای گرم نگه داشتنش برپا کند !!!

" به نقل از پدر شهید محمد حسن واحدی"