شهید سید محمد تقی شاهچراغ: هدف و مقصودم از جبهه آمدن این است: 1- رضای حق 2- لبیک به ندای امام امت امید مستضعفان جهان 3- آزادی کربلا 4- تکلیف شرعی را اداء کرده باشم... با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید.

Back شما اینجا هستید: نشرح ستارگان پرفروغ شهید سید حسن شاهچراغ (ف.سید عباس) مصاحبه ها مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین شاهچراغی

مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین شاهچراغی

گفت وگوی ذیل در دیماه 1392 هجری شمسی با جناب حجت الاسلام و المسلمین سید علی شاهچراغی امام جمعه shaidan-13محترم شهرستان ری پیرامون ویژگی های اخلاقی و دوره ی تحصیل روحانی شهید سید حسن شاهچراغ (فرزند سید عباس) انجام گرفته است. ایشان که در سال های جنگ تحمیلی مؤسس و نیز مسئول مدرسه ی علمیه ی امام صادق (علیه السلام) شهرستان دماوند بوده اند در این مصاحبه به بیان نکاتی پیرامون فضای حاکم بر مدرسه در دوران دفاع مقدس  پرداخته اند.

-    در ابتدا لطفاً از چگونگی احداث و تشکیل مدرسه ی علمیه در شهر دماوند مطالبی را بیان نمائید.

سال 1361 هجری شمسی لزوم تشکیل مدرسه ی علمیه در شهرستان دماوند احساس گردید و در این رابطه توفیق شامل حال بنده شد که به صورت رسمی فعالیت مان را در مهرماه 1362 با جذب تعدادی طلبه آغاز نماییم. کلاس های درس نیز در حسینیه ی محله ی فَرامه و سپس در فضایی که متعلق به آموزش و پرورش بود برپا شد تا این که با توجه به وضعیت خوب آب و هوا در شهر دماوند درصدد احداث مدرسه بر آمدیم؛ لذا موضوع را با جناب آقای عسکراولادی (رحمت الله علیه) در میان گذاشتم که مورد استقبال ایشان قرار گرفت. آقای عسکر اولادی درخصوص مکان احداث ساختمان مدرسه، باغ مرحوم حاج عبدالله توسلی که از خیرین منطقه به شمار می رفتند را پیشنهاد داده و فرمودند: این مرحوم نیز علاقه مند به احداث مدرسه ی علمیه بودند. گفتنی است این باغ در سال های قبل از پیروزی انقلاب به عنوان کانون بحث و انتقاد و پاسخ به سئوالات دینی جوانان محل رفت و آمد بزرگانی هم چون شهیدان مطهری، مفتح، شاه آبادی و دانش آشتیانی و آقای هاشمی رفسنجانی بود. بالاخره با پی گیری هایی که صورت پذیرفت و عنایات امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) کلنگ احداث مدرسه به زمین زده شد و در سال 1363 هجری شمسی (یک سال پس از شروع کار) مدرسه ی علمیه ی امام صادق (علیه السلام) مشتمل بر دو ساختمان سه و پنج طبقه با بخش های متعدد شامل 50 حجره، سالن های اجتماعات، مَدرَس ها، کتابخانه،آشپزخانه و ... به بهره برداری رسید.

-    از ویژگی های مدرسه ی امام صادق (علیه السلام) حضور گسترده ی طلاب مدرسه در عرصه ی دفاع مقدس بوده است که تقدیم 9 شهید گواه آن می باشد. لطفاً اگر در این خصوص مطلب خاصی هست بازگو نمایید.

همان طور که شما اشاره کردید با توجه به نو پا بودن مدرسه و تعداد محدود طلّاب مدرسه آمار شهدای مدرسه بسیار چشم گیر می باشد و در جمع قریب به چهل طلبه شهادت 9 نفر از ایشان نشان از پیشگامی حوزه های علمیه در دفاع از مقدسات و میهن عزیزمان دارد. البته تعدادی مجروح هم داشتیم که حجج اسلام و المسلمین آقایی و علاء الدینی که در سال های گذشته امامت جمعه ی شهرستان دماوند را بر عهده داشته اند از جانبازان مدرسه می باشند.

-    با این وضعیت چگونه مسائل تحصیلی مدرسه دنبال می شد؟

ما با شرائط خاص و عجیبی روبرو بودیم و در این اوضاع و احوال اداره ی مدرسه به سختی صورت می پذیرفت زیرا هرگاه خبر شهادت یکی از طلاب می رسید فضای مدرسه تا ماه ها تحت تأثیر آن قرار می گرفت. هم چنین اگر طلاب مدرسه خبر آغاز عملیاتی را می شنیدند اصرار به رفتن می کردند که اوضاع درس و بحث را به هم می زد و مُدرسّین را مجبور به تغییر برنامه ها می کرد. بعضی از طلّاب نیز در زمان تعطیلات رسمی مدرسه راهی منطقه می شدند. البته سعی و تلاش ما این بود که در این اوضاع و احوال کار مدرسه به تعطیلی نیانجامد و به همین خاطر هم از سال های ابتدایی تشکیل حوزه بحث نوبت و قرعه کشی را جهت حضور در جبهه مطرح ساختیم تا بتوانیم ادامه ی فعالیت مدرسه را داشته باشیم و با تشویق طلاب به جدیت در درس و بحث از ایشان می خواستیم تا ادامه دهنده ی راه دوستان شهیدشان باشند.

-    به دنبال قرعه کشی که در سال 65 صورت گرفت و تعدادی از طلاب مدرسه توفیق حضور در میادین نبرد را پیدا کردند شهید سید حسن شاهچراغ نیز راهی جبهه شدند. لطفاً با توجه به شناختی که از این شهید بزرگوار داشتید مقداری از روحیات ایشان بگویید.

بر اساس مضمون برخی از روایات، معروف است که «الولد الحلال یشبه بالاب و الخال» یعنی فرزند حلال زاده به پدر و دایی اش شباهت پیدا می کند. بر همین اساس می توانم بگویم ایشان از برخی جهات به دایی شان شهید حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالقاسم موسوی دامغانی شبیه بودند یعنی انسانی خستگی ناپذیر، با غیرت و نیز شجاع و به تعبیر دیگر روحیات و خُلقیات خوب مردم حسن آباد مثل سلحشوری و نترس بودن را در خود جمع کرده بود که همین خصوصیات نیز او را به معرکه ی جهاد و آرزویش شهادت، رسانید. یادم هست بنده و دایی شان جناب حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالفضل داودالموسوی به دلایلی که ذکر شد خیلی تلاش کردیم او را از رفتن منصرف کنیم ولی سید حسن آن چنان مشتاق بود که پس از مشخص شدن نامش منتظر نماند و به خیل مجاهدان در راه خدا پیوست.

-    آیا در سال هایی که امامت جمعه و مسئولیت مدرسه ی دماوند بر عهده ی جنابعالی بوده است با خانواده ی این عزیزان نیز ارتباط داشته اید؟

از برنامه های منظم مدرسه این بود که در سالگرد شهادت این عزیزان و نیز در برنامه های مهمی که داشتیم از خانواده ی شهدای مدرسه دعوت به عمل آوریم تا در مراسم حضور داشته باشند. این بزرگواران نیز با وجود فاصله ی زیاد شهرهای شان (هم چون آمل و دامغان و فیروزکوه و..) تشریف می آوردند و در مجالس مدرسه شرکت می کردند. بنده هم در فرصت هایی که بدست می آمد به دیدن ایشان می رفتم. لازم است این مطلب بیان گردد که بنده در این دیدارها هیچ گاه بی تابی و یا خدای ناکرده ناشکیبایی در خانواده های این عزیزان مشاهده نکردم بلکه از این که فرزندان شان به عنوان شاگردان مکتب امام صادق (علیه السلام) در میدان جنگ به مقام شهادت و ملاقات الهی نائل شده اند، احساس خوشنودی و سرفرازی می کردند.

-    با تشکر از این که در این مصاحبه شرکت فرمودید.