شهید سید محمد تقی شاهچراغ: هدف و مقصودم از جبهه آمدن این است: 1- رضای حق 2- لبیک به ندای امام امت امید مستضعفان جهان 3- آزادی کربلا 4- تکلیف شرعی را اداء کرده باشم... با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید.

نماز جمعه

شهید حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالقاسم موسوی دامغانی [نماینده ی مجلس شورای اسلامی] خدمات خالصانه و گسترده ی 9-21خویش به مردم خونگرم شهرستان رامهرمز را پس از پیروزی انقلاب با فعالیت در سنگر نماز جمعه آغاز کرده و در مدت کوتاه حضور خویش، این جایگاه مقدّس را به پناهگاه اَمن مردم مظلوم و مستضعف آن دیار مبدّل نمودند.

آن چه در ادامه می آید خطبه ی دوّم نماز جمعه ی این روحانی مجاهد و انقلابی می باشد که  بر اساس قرائن موجود در تاریخ 1360/11/16در خیابانِ مقابل دبیرستان دکتر شریعتی رامهرمز ایراد گردیده است. شایان ذکر است خطبه ی اوّل در دسترس نبوده است.

-------------------------- خطبه ی دوّم---------------------------

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمین و به نستعین. الصلاۀ و السلام علی العبد المؤیّد أبی القاسم المصطفی محمّد «صلی الله علیه وآله المعصومین و لعنۀ الله علی أعدائهم اجمعین». الصلاۀ و السلام علی مولانا امیر المؤمنین و  الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و الخلف الهادی المهدی «حججک علی عبادک صلواتک علیهم اجمعین».

در خطبه ی دوّم، اولین مطلبی که باید عرض بکنم مسأله ی سالگرد انقلاب وکارهایی که باید در سالگرد انقلاب انجام بدهیم. شما در فیلمی که پَریشب تلویزیون نشان داد میدان ورزش صد هزار نفری. شاهد ثمرات انقلاب بودید و شاهد تأثیر برگزاری مراسمی که در دهه ی انقلاب انجام می گیرد؛ مخصوصاً ورزشکاران و معلولین انقلاب در میدان صد هزار نفری چه شور و حماسه ای آفریده بودند و مهمان های خارجی با خودشان چه ارمغانی را از دیدن این صحنه به خارج ببرند و اگر این فیلم به نمایش گذاشته بشود فساد، هیچ در آن برنامه دیده نشد؛ سراسر سازندگی و حرکت و شور و حماسه بود. ظرف این ده روز برنامه هایی را پیش بینی کردند ستاد برگزاری [مراسم] بیست و دو بهمن. این برنامه ها با گسترش وسیعی در داخل و خارج، در داخل، هر شهرستانی ستادی هست که مسؤل برگزاری مراسم هست، هر فردی از افراد ستاد مسئولیّتی دارند. در این شهرستان هم به لطف خداوند تشکیل شده و برادران مان جداً زحمت می کشند؛ خداوند انشاءالله توفیق و اجر به آن ها بدهد. سراسر ایران این مراسم برگزار می شود، برادران و خواهران از شرکت در این مراسم استقبال کنند، از شرکت و همکاری استقبال بکنند تا بتوانیم انشاءالله انقلاب اسلامی را و ویژگی های این انقلاب را، از رهبری و نقش رهبری و نقش کسانی را که صاحب نَقش بودند در این انقلاب، به خصوص اسلام و مکتب، استفاده بکنیم و مردم خودمان را دوباره متذکّر سرمایه های انقلاب بکنیم و ارزش انقلاب. تا با استقامت وآمادگی بیش تر برای پاسداری از این انقلاب در صحنه - هم چنان که بوده اند - بمانند.

مسأله ی بعدی که باید عرض بکنم؛ این هفته یعنی شانزدهم بهمن چون روز جمعه بوده اختصاص دادند به ائمّه ی جمعه و نقش نماز جمعه و جماعات و مساجد. لذا در این فصل بنده مقداری راجع به نماز جمعه و اجتماعاتی که انجام می شود صحبت می کنم. برادران و خواهران؛ ما زمان طاغوت نماز جمعه نداشتیم. زمان طاغوت به دلیل این که این اجتماعات وسیله ی خوبی می شد برای بهره برداری طاغوت، ائمّه ی ما اجازه ی اقامه ی جماعت را ندادند. این نماز جمعه از اختصاصات حاکم مبسوط الیَد اسلام است؛ امام باشد یا در غیبت امام که امروز نایب امام هست.

یکی از ثمرات انقلاب همین نمازهای جمعه در ایران است. شما ببینید این روزهای جمعه سیل خروشان مؤمنین، حزب الله، مرد و زن از سراسر شهر و روستاها به محلّ نماز جمعه. در محلّ نماز جمعه، ائمّه ی جمعه در خطبه های نماز و قبل از نماز، مسایل سیاسی - اجتماعی را برای مردم بیان می کنند و یک تجدید عهدی می شود برای مردم با خدا و اسلام و انقلاب و ارزش های انقلاب. امام چه تأکیدی دارند برای شرکت در این نماز جمعه، پیام های امام، بیانیّه های امام گواه است. در این رابطه احتیاج به توضیح فراوان ندارد؛ شما خود شاهد ثمرات این اجتماعات هستید. همین نمازهای جمعه بود که توانست توطئه های پس از انقلاب را خنثی بکند؛ همین نمازهای جمعه بود که توانست دانشگاه را از چنگ گروهک ها بیرون بیاورد و همین نماز جمعه بود که توانست صحنه ی خیابان ها و صحنه های اجتماعی را از دست گروهک ها و منافقین در بیاورد؛ انقلاب را در درون ادارات و مدارس و روستاها و همه جا ببرد؛ این نمازهای جمعه، نمازهای جمعه بود که رشته ی ولایت را به همه جای ایران، به سراسر ایران برد. ولایت  فقیه حاکم بر نظام، امّا رشته ی ولایت را با نمایندگی هایی که به ائمّه ی جمعه داده شد به سراسر ایران بردند.

در این جا باید بگویم برادرها و خواهرها؛ این نماز جمعه، دشمن خیلی دارد؛ این ائمّه ی جمعه که امروز نقش حیاتی را برای حفظ انقلاب و معرّفی انقلاب دارند دشمن خیلی دارند و لذا شما خود دیدید آیة الله مَدنی آن پیرمرد بزرگ را، معلّم اخلاق و انسانیّت را در محراب شهید کردند؛ آیة الله دستغیب را در مسیر محراب شهید کردند و اگر بتوانند دیگران را هم، حرفی ندارند؛آن ها می خواهند که دیگران هم نباشند. تا بتوانند سعی می کنند توطئه بکنند علیه مسئولین، به خصوص ائمّه ی جمعه. شایعه پخش می کنند؛ تبلیغات می کنند. من در این جا باید به شما عرض بکنم که نماز عبادت است؛ مردم که به نماز می آیند می خواهند عبادت بکنند؛ عبادت باید قصد قربت داشته باشد؛ از روی اعتقاد باید انجام بشود؛ سعی می کنند بی اعتقادی را نسبت به امام جمعه در میان مردم ترویج بکنند؛ مردم را از اعتقاد به امام جمعه که باید به او اقتدا بکنند منصرف بکنند؛ همه جا این کار را می کنند؛ در رامهرمز متأسّفانه مثل این که یک مقدار مؤثّرهم واقع شده [است]. بنده، قم که رفته بودم تأثیر شایعه های رامهرمز به قم هم سرایت کرده بود. از این جا نامه ای می نویسند به قم -  در دو صفحه - نمونه هایی از شایعه ها را به دفتر امام در قم [ارسال کرده اند]. آن ها بنده را می شناسند. می خواهم عرض کنم که برادرها و خواهرها مطّلع باشند چه چیزهایی را می گویند. اگر مسئله ای را شنیدید چون نماز جمعه باید با اعتقاد برگزار بشود، امکان دارد یک عدّه از برادرها و خواهرها تحت تأثیر قرار بگیرند و جداً اعتقادِ شان را از دست بدهند و دیگر نماز جمعه آن نمازجمعه ی عظیمی که باید باشد، نباشد و این یک خطری است برای نماز جمعه و نمازهای جمعه. یک نمونه اش را عرض می کنم. یک روز شنیدم که گفتند: یک آقایی است حاج محمّد رحیمی. ایشان یک بنز خاور خریده، امام جمعه ی رامهرمز با ایشان شریک شده و ایشان از شیراز قاچاق وارد می کند و جلویش را نمی گیرند. در این نامه نمونه هایی است که من فقط برای تان اشاره می کنم؛ من شرم دارم در پایگاه نماز جمعه [در] دهه ی انقلاب این را بگویم امّا چون امروز روزی است که باید از نماز جمعه صحبت بشود و نقش نماز جمعه، خطرهایی که نماز جمعه را تهدید می کند باید گفت. در این نامه نوشته این کسی که شما فرستادید، در این جا پول هایی که مردم با خونِ دل برای جبهه داده اند این پول ها را خورده، این امام جمعه ی فاسد و این امام جمعه ی فاسق در این جا یک عدّه ای را دور خودش جمع کرده که این ها پرونده دارند؛ گروه خاصّی را دور خودش جمع کرده و باز در این نامه نوشته که اگرچه از نظر اسلام اشکال ندارد -  جداً من شرم دارم این را بگویم ولی برای این می گویم که شما بدانید دشمنان چه جور وارد عمل می شوند و می خواهند ضربه بزنند -  اگر چه از نظر اسلام اشکال ندارد ولی شهر رامهرمز نمی تواند تحمّل کند؛ تا به حال ایشان چند تا دختر صیغه کرده و در این نامه باز نوشته که  ایشان در رامهرمز از شریعتمداری تبلیغ می کند و نمونه های دیگری که نوشته که خُب لازم نیست بگویم .

وقتی یک قلمی روی کاغذ برود یک هم چنین مطالبی را به قم بنویسند طبیعی است که در شهر و روستاها این را پخش می کنند؛ تبلیغ می کنند و طبیعی است که تأثیر خودش را می گذارد. این برادرها و خواهرها هستند که علاقه مند به اسلامند و علاقه مند به نماز جمعه، باید متوجّه باشند اگر چیزی شنیدند، بیایند در میان بگذارند، توضیح بخواهند؛ ما حقّ می دهیم. خدا گواه است ما که آمدیم این جا، بنده که آمدم این جا، هیچ گونه مسئله ای نبوده الّا یک تکلیف شرعی و برای خدمت این جا آمدم؛ به هر مقدار توفیق خدمت پیدا کنم من را راضی می کند در برابر جدایی از قم، جدایی از حوزه ی علمیّه ی قم، دور شدن از آن درس ها، از آن اساتید، از آن درسِ اخلاق آیة الله مشکینی، از نشستن پای درس آیة الله منتظری، اگر بتوانم من در این جا خدمتی انجام بدهم او می تواند بنده را راضی بکند و الّا چیز دیگری، هیچ؛ نه پول می تواند و نه مقام و نه چیزی دیگر؛ و ما که آمدیم، برای خدمت هم آمدیم به هر مقدار نتوانسته باشیم خدمت بکنیم آن از عدم توانایی ما بوده یا از نبودن امکانات بوده. البته امکان دارد که خُب، ضعف هایی هم باشد؛ طبیعتاً ضعف هست؛ چه کسی است که ضعف ندارد؟. امّا یک همچنین تهمت هایی! متأسّفانه در لباس خودمان هم بعضی ها، در لباس خودمان هم بعضی ها ضربه می زنند!. ما در این جا سه – چهار ماه نجابت به خرج دادیم، نخواستیم بعضی از مسائل را بگوییم. یکی از افراد که در لباس ما بود،آمده بود این جا به نام خدمت، بزرگترین ضربه را به حرکت انقلاب در این جا زد و من هنوز هم نمی خواهم که آن چنان کارهای او را در این جا بگویم. بعضی از خواهرهای ما را آن چنان مسموم کرده که راه افتادند در سطح این شهر، علنی تبلیغ می کنند. خُب چه چیزی است؟ بیایید بپرسید، بیایید بخواهید، بیایید بحث کنید، بیایید دلیل بیاورید. بهشتی مظلوم را -  که من جدّاً شرم دارم بگویم شاگرد ایشان هستم - با همین شایعه ها آن چنان چهره اش را خراب کردند که وقتی وارد دزفول شد - دزفولِ شهرِ قهرمان - به او اجازه ی سخنرانی ندادند؛ وارد مشهد شد، در پادگان مشهد یک مرتبه او را تنها گذاشتند، پادگان را ترک کردند. وقتی شایعه ها را زیاد ترویج بکنند، تبلیغ بکنند خُب تأثیر می گذارد؛ از این مطلب هم گذشتم.

نمازهای جمعه و جماعات. متأسّفانه در رامهرمز مساجد ما خالی است؛ کمیته ی ارزاق که من چند بار به آن ها گفتم که مسجدها را خالی کنید، گوش شان بدهکار نیست؛ مسجدها را برداشتند انبار کمیته ی ارزاق قرار دادند؛ انبار کمیته ی ارزاق، لانه ی موش. باید این خالی بشود [تا] برادرها و خواهرهای ما، اهل آن محلّ بتوانند لااقل نماز فُرادی در آن جا بخوانند. من در این جا امروز گفتم که روز بیان حرمت مسجد است.

برادران عزیز، خواهرها؛ «وَ مَنْ‏ يُعَظِّمْ‏ شَعائِرَ اللَّهِ»کسانی که شعائر خدا را تعظیم کنند رحمت خدا بر آن ها باد، برکت خدا بر آن ها باد. مسجد، شِعار خداست، نماز جماعت شِعار خداست، نماز جمعه شِعار خداست، این ها را باید تعظیم کرد؛ مساجد را باید آباد نگاه داشت؛ آبادی اَش به این است که در آن جا عبادت بشود. امام - دیگر بالاتر - آن چه که بود، مسجد را بیان کرد. مسجد، سنگر است؛ محراب در مسجد است، محلّ حرب، محلّ جنگ، لشکرکشی ها زمان پیغمبر «صلی الله علیه و آله» از مسجد بوده و خوشبختانه انقلاب اسلامی برگشت به صدر اسلام، مسجدها سنگرها شد؛ محلّ حرکت رزمندگان از درون مساجد شد. امیدواریم انشاءالله مساجد رامهرمز هم آباد بشود و درآن ها نماز جماعت اقامه بشود و مساجد روستاها هم.

و ائمّه ی جمعه و جماعات فقط به برگزاری نماز جماعتِ تنها اکتفا نکنند؛ اسلام را بین دو نماز، بعد از نماز، به نمازگزاران ارائه بدهند؛ معرّفی بکنند. سابق - زمان طاغوت - یکی از کارهایی که می شد فقط نماز خوانده می شد و بَس. به امام جماعت می گفتند: تو دیگر باید نماز بخوانی؛ نمازت را بخوان و برو؛ حقّ دو کلمه سخن گفتن نداشت. امّا امروز که به لطف خداوند فرصت دست ما آمده از فرصت استفاده کنیم، برادران و خواهران مان را با اسلام آشنا بکنیم. از این مطلب هم گذشتم.

مطلب بعدی: برادران و خواهران؛ این روزها دشمنان اسلام تلاش می کنند با اتّحاد - که یک همچنین اتّحادی بین آن ها محال است، امکان ندارد، ولی تظاهر به اتحاد می کنند - تحریک می کنند عوامل خودشان را در منطقه علیه ما، علیه انقلاب اسلامی ما، شاه حسین اردنی با ملاقات سران مرتجع منطقه حرکت می کند می رودآمریکا، آمریکا درس می گیرد بر می گردد می گوید: من اوّلین فردی هستم که با لشکر خودم با نیروهای نظامی خودم به حمایت عراق می روم و با ایران می جنگم و از کشورهای دیگر هم می خواهد که با او همکاری بکنند تا بتوانند انقلاب اسلامی را با شکست روبرو بکنند. امام فرمودند: ما امروز به مرحله ای رسیدیم که باید بایستیم؛ کمبودها را باید تحمّل بکنیم؛ کمبودها، کمبود امروز کم نیست در مملکت ما و لکن باید تحمّل بکنیم چون در حال جنگ با بزرگ ترین دشمنان هستیم؛ انشاءالله ملّت ها به کمک ما قیام کرده اند، قیام می کنند، ما تنها نمی مانیم. به زودیِ زود - انشاءالله - در کنار دیگر ملّت های اسلامی، این مرتجعین منطقه را به زُباله دان تاریخ خواهیم فرستاد. [تکبیر]

در پایان، گزارشی از سفری که داشتیم -  خیلی خلاصه - به همراه ائمّه ی محترم جمعه راهی قم شدیم. در قم با آیة الله منتظری، آیۀ الله مشکینی وآیۀ الله گلپایگانی ملاقاتی بود که همه ی این ملاقات ها پرثمر بود، پر بار بود. یکی از ثمرات این دیدارها دیشب در تلویزیون با سخنرانی آیة الله منتظری دیده شد. راجع به حوزه ی علمیّه ی قم و اعزام مبلّغ و مدیریت حوزه صحبت شده بود. مسائلی که مربوط به حوزه بود در رابطه ی با استان ها و شهرستان ها و حوزه هایی که در شهرستان ها تشکیل شده [است].

در تهران ملاقات های پرباری با وزیر کشور در رابطه ی با نارسایی ها، کمبودها، صف های طولانی برای اَرزاق،کمبود اَرزاق و نبودن استاندار، مفصّل صحبت شد. ثمره ی او هم این شد که استاندار قرار بود ظرف پانزده روز تعیین بشود؛ ظاهراً دیروز اعلام شد که استاندار خوزستان کیست. ایشان دلایلش را فرمودند، دست هایی در کار بوده، دو استان بزرگ، با اهمّیتی که داشته، استاندار برایش تعیین نکرده بودند؛ خوزستان و اصفهان. برای شهربانی کلّ کشور هم رئیس تعیین نکرده بودند و برای ژاندارمری، فرمانده؛ ما باید مطالعه می کردیم تا بتوانیم یک استاندار لایق و توانا برای اداره ی این دو استان بزرگ و مهمّ تعیین بکنیم. استاندار هم تعیین شد، انشاءالله امیدواریم در آینده بتوانیم و مسئولین ما بتوانند با کمک استاندار مسائل استان را حل بکنند.

ملاقاتی با رئیس محترم مجلس داشتیم که این ملاقات خیلی پربار بود. این جمله را به عنوان پیام از ایشان من به شماها و مسئولین عرض می کنم.آقای رفسنجانی فرمودند: بخواهید، از مسئولین بخواهید که در جریان وضعیّت استان تان قرار بگیرند؛ طومار امضاء کنید بفرستید، نامه بنویسید بفرستید، درخواست بکنید، در جریان شان قرار بدهید که یک وقت در اثر گرفتاری هایی که دارند فراموش نکنند استان را، مشکلات استان را، بخواهید.

یک جمله ای که این جا باید برای شما بگویم که جدّاً روح من را در این مسافرت، روح بنده را به عنوان نماینده ی شما آرامش می بخشید این بود که هر جا می رفتیم، سراغ هر مسئولی می رفتیم از نماینده، از وزیر، از ائمّه ی جمعه و علما همه یکنواخت و هماهنگ به یک چیز می اندیشیدند و آن خدمت به مردم بود، خدمت به مردم بود. خودشان را نمی دیدند، آسایش خودشان را نمی دیدند، تنها چیزی که می دیدند این بود که کاری بکنیم که مشکلات مردم کم بشود، جنگ پیش برود.

خدمت امام هم، که امام رهنمود فرمودند در رابطه ی با نمازهای جمعه ی استان خوزستان. امام فرمودند: نمازهای جمعه ی استان خوزستان، به خصوص بعضی از شهرهای استان خوزستان با نمازهای جمعه ی سایر شهرستان ها حتّی قم و تهران فرق دارد؛ نمازهای جمعه ی اهواز و آبادان و دزفول و شهرهای خوزستان به سراسر ایران روحیّه می دهد.

شماها، برادرها و خواهرها قدر این فرصت ها را بدانید و من امروز باز گلایه ای باید بکنم از برادرها که مسئول ستاد نماز جمعه بودند آمادگی قبلی را برای آگاهی مردم نسبت به نماز جمعه فراهم نکرده بودند و هیچ گونه تبلیغی در رابطه ی با نماز جمعه ی امروز انجام نشده بود.

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ - فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ - إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ
 

پروردگارا به حقّ محمّد و آل محمّد امام بزرگوار ما را تا ظهور امام زمان حفظ بفرما.

انقلاب اسلامی ما را متّصل به انقلاب جهانی حضرت مهدی بفرما.

پروردگارا؛ رزمندگان ما را با توان هر چه بیش تر بر سپاهیان کفر پیروز بگردان.

معلولین انقلاب را لباس عافیت بپوشان.

به ملّت ما صبر و استقامت و وحدت بیش تر ارزانی بدار.

خدایا؛ اسلام را در سراسر جهان پیروز بگردان.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»