شهید سید محمد تقی شاهچراغ: هدف و مقصودم از جبهه آمدن این است: 1- رضای حق 2- لبیک به ندای امام امت امید مستضعفان جهان 3- آزادی کربلا 4- تکلیف شرعی را اداء کرده باشم... با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید.

مصاحبه با آقای مندنی برفی نژاد


متن ذیل محصول گفت و گویی کوتاه با آقای مندنی برفی نژاد از آزادگان سرافراز شهرستان رامهرمز می باشد که به بیان مطالبی پیرامون shahidan- 01ویژگی های اخلاقی شهید حجت الاسلام والمسلمین موسوی دامغانی پرداخته اند. شایان ذکر است این مصاحبه پس از تنظیم و پاره ای تغییرات تقدیم خوانندگان محترم می گردد.

-    لطفاً ضمن معرّفی خودتان، از ویژگی ها و صفات اخلاقی شهید موسوی دامغانی بگویید.

اینجانب مندنی برفی نژاد، فرزند عبدالشّاه و متولّد سال ۱۳۴۱ هجری شمسی می باشم. بنده یکی از افرادی هستم که در خدمت حاج آقا موسوی دامغانی بودیم و این افتخار را داشتیم که در جوارشان باشیم. ایشان نیز مشوّق ما و عامل گرایش بسیاری از جوانان به مسائل شرعی و دینی و حضور در جبهه بودند. در حقیقت آقای دامغانی همه کاره ی رامهرمز بودند چه زمانی که در سِمت امامت جمعه قرار داشتند و چه موقعی که نماینده شدند و به مجلس رفتند. ایشان از جایگاه خوبی در بین مردم برخوردار بوده و هستند و نام شان با رامهرمز عجین شده است.

در سال های حضور این شهید عزیز در رامهرمز بنده در سپاه بودم و در کنار فعّالیت نظامی، درسم را دنبال می کردم. از حیث مسئولیّت نیز وظیفه ی آموزش نظامی سپاه رامهرمز را بر عهده داشتم و برای مقطعی کوتاه، پایگاه سلطان آباد را اداره می کردم. همین امر زمینه ای را فراهم ساخته بود که چند جلسه خدمت آقای دامغانی باشیم تا در جمع مردم منطقه سخنرانی داشته باشند. معمولاً وقتی برنامه ای داشتیم تماس می گرفتیم و از ایشان دعوت می کردیم که در بیشتر مواقع می پذیرفتند و برای نماز مغرب و عشاء خودشان را می رساندند. گاهی هم که وقت نداشتند حاج آقا مهدی نژاد را می فرستادند؛ ایشان هم روحانی متدیّن و بزرگواری بودند.

«خستگی ناپذیر»
شهید دامغانی حقیقتاً انسان خستگی ناپذیری بودند؛ یعنی از نقاط مثبت شخصیت ایشان همین خستگی ناپذیر بودن شان بود؛ بنده زمانی گفتم: ای کاش کسی مثل آقای دامغانی گیرمان می آمد تا بتواند بر ادارات و اوضاع جامعه نظارتی داشته باشد؛ چون ایشان این توانایی را داشتند یعنی با وجود این که کارشان در شهر زیاد بود امّا در دورترین نقاط رامهرمز مثل ابوالفارس و جاهای دیگر حاضر می شدند؛ در حالی که آن موقع امکانات مثل حالا نبود. آقای بالیاوی که سال ۹۱ به رحمت خدا رفتند و انشاءالله روحشان شاد باشد - ایشان هم حقیقتاً از نیروهای متعهّد و کاری و فعّال رامهرمز بودند که در مقاطعی فرماندهی سپاه شهرهای سوسنگرد، باغملک، رامشیر و رامهرمز را بر عهده داشتند - می گفتند: من درس های زیادی از شهید دامغانی گرفته ام. به نظر بنده همین صفت خستگی ناپذیری را از آقای دامغانی فرا گرفته بودند.

در آخرین روزهای حضورم در رامهرمز و قبل از عزیمت به جبهه و مسأله ی اسارت، گروه سرودی را آماده کرده بودیم تا در نماز جمعه شرکت نماییم امّا متأسفّانه متوجّه شدیم آقای دامغانی برای انجام کاری به ابوالفارس یا روستای پتک رفته اند. وقتی از سفر برگشتند به دیدن شان رفتیم که با گرمی از ما استقبال کردند و حسابی تحویل مان گرفتند؛ حتّی بنده را در آغوش گرفته و گفتند: آقای برفی نژاد؛ از زمانی که شما از سلطان آباد رفته اید دیگر نتوانسته ام به آن جا بروم. دقیقاً مدّتی بعد از این ملاقات بود که راهی جبهه شدم و به اسارت دشمن بعثی در آمدم.

-    از حضور شهید دامغانی در مناطق نبرد بگویید.

ایشان برای این که به بچّه های رزمنده سر بزنند زیاد به جبهه می آمدند؛ حتّی برای بالا بردن روحیه ی رزمندگان و بچّه های رامهرمز در خطّ مقدّم نیز حاضر می شدند؛ اتفاقاً آخرین عکسی که با ایشان داریم مربوط به سال ۱۳۶۳ هجری شمسی و قبل از عملیات بدر است که داخل چادر هستیم. [آقای مندنی برفی نژاد در این عملیّات به اسارت دشمن بعثی در آمده اند]. بچّه های رزمنده شدیداً مشتاق بودند که با ایشان عکس داشته باشند یعنی هر کدام این را برای خودش افتخار می دانست؛ به همین خاطر عکس های زیادی از حضورشان در مناطق مختلف نبرد به جای مانده است. برخی از این عکس ها مربوط به مقرّ تیپ ۲ امام حسن (علیه السلام) می باشد که در سایت اهواز قرار داشت و رزمندگان از این پادگان به جبهه اعزام می شدند. شما در این عکس ها به وضوح می توانید میزان علاقه ی بچّه های رامهرمز نسبت به ایشان را ببینید و این که چطور رزمنده ها دور ایشان حلقه زده اند. این ها بچّه هایی هستند که اکثرشان شهید شده اند و تنها چهار یا پنج نفرشان در بین ما هستند.

-    با تشکر از این که در این مصاحبه شرکت کردید.