نماز جمعه [موضوع خطبه ی اول: ضرورت کار و تولید]
- توضیحات
- منتشر شده در چهارشنبه, 14 خرداد 1393 14:54
- نوشته شده توسط مدیر
شهید حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالقاسم موسوی دامغانی [نماینده ی مجلس شورای اسلامی] خدمات خالصانه و گسترده ی خویش به مردم خونگرم شهرستان رامهرمز را با فعالیت در سنگر نماز جمعه آغاز کرده و در مدت کوتاه حضور خویش، این جایگاه مقدّس را به پناهگاه اَمن مردم مظلوم و مستضعف آن دیار مبدّل نمودند.
آن چه در ادامه می آید خطبه های نماز جمعه ی این روحانی مجاهد و انقلابی می باشد که بر اساس قرائن موجود [زمان شهادت عزیزانی که اسامی مبارک شان در اثناء خطبه ی دوم مطرح شده است] در تاریخ 1360/11/30 ایراد گردیده است. شایان ذکر است موضوع خطبه ی اول «ضرورت کار و تولید در کشور» می باشد که نیاز کنونی جامعه ی ماست.
------------------------------------- خطبه ی اول --------------------------------------
السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و به نستعین. الصلاۀ و السلام علی خیر خلقه و أشرف بریّته أبی القاسم محمد صلی الله علیه و آله المعصومین و لعنۀ الله علی أعدائهم اجمعین.
و بعد قال الله العظیم: - أعوذ بالله من الشیطان الرجیم- «و لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قلیلاً ماتشكرون»
با درود فراوان به پيشگاه رهبر كبير انقلاب و همه ی رزمندگان جان بركف جمهورياسلامي و همه ی خدمتگزاران صديق اين نظام الهي و شما برادران و خواهران و خانوادههاي محترم شهدا و مجروحين و ميهمانان عزيز؛
خطبه اول اين هفته را به مناسبت ضرورت بحث كار و بحث توليد در سال چهارم انقلاب، سال حركت و بسيج عمومي به سوي سازندگي، به سوي عمران و آبادي، به سوي خودكفايي و بريدن از وابستگيها - به دنبال خطبهاي كه دو سه هفته ی قبل که در اين رابطه صحبت شد- آغاز ميكنيم. خداوند منّان در اين آيه ی كريمه با ما اين چنين سخن ميگويد: «و لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ» انسانها، محرومين، مستضعفين، جامعه ی بشري، ما شما را در زمين تمكّن بخشيديم. ما شما را بر زمين مسلط كرديم. ما زمين را مسخّر شما گردانيديم «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ» رامِ شما و نرم به دست شما قرار داد خداوند، آسمان ها و زمين را و به تعبير ديگر خدمت گزار شما قرار داد خداوند آسمان ها و زمين را.
«لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ» در اين جمله ی اول آيه، برادران و خواهران ما توجه كنند چگونه خداوند به ما تمكّن بخشيد در زمين و امكانات در اختيار ما نهاد؟ دليل نميخواهد؛ از اين طرف و آن طرف اقامه ی برهان لازم ندارد فقط يك لحظه تأمل و نگاهي به جوانب خودمان كافي است كه ما را به اين حقيقت واقف كند. به اين اراضي وسيع و پهن دشت خوزستان، به اين اراضي وسيع و آماده ی كشت و برداشت سيستان و بلوچستان، استان خراسان و آذربايجان و سراسر ايران بنگريد به اين كوه ها، كوهسارها، آبشارها چشمه سارها رودخانه هاي عظيم، درياها و درياچه ها بنگريد؛ به اين مراتع، سرزمينهاي سرسبز و خرّم، بارندگي هاي پياپي، چهار فصلي كه ايران ما دارد يك نظاره بكنيد و به آن چه كه از درون زمين ميرويد و امكان روئيدنش يا روياندنش هست بنگريد. سرزمين خوزستان آن چنان كه شما خود شاهد و واقف هستيد سرزميني است غني؛ سرزميني است پر بركت؛ «أنظر الي آثار رحمت الله» نگاه كن؛ چشمت را باز كن، ببين آثار رحمت خدا را در زمين. «أنظر الي آثار رحمت الله في الارض» در زمين آثار رحمت خدا را تماشا كن؛ به هر نقطهاي كه نگاه ميكني چه چيزي كه از اين زمين بيرون نميآيد. «وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ» خدا ميفرمايد: روزي شما را ما در زمين قرار داديم. زندگي شما بايد به وسيله ی برداشت از زمين اداره بشود تامين بشود. اين نعمتهاي سرشار؛ خدا لعنت كند استعمارگران را، خدا لعنت كند عمّال اجانب و استعمارگر را كه ملّت ما را در طول اين هزار و چند صد سال و در طول اين سيصد - چهار صد سال، بخصوص پنجاه ی ساله ی اخير چگونه به بدبختي نشاندند. چگونه با داشتن اين همه امكانات مادي و معنوي مردم ما را در فقر و فاقه نگه داشتند. سرزميني كه چهارفصل ميشود در او زراعت كرد. كشت و توليد و برداشت كرد. همه نوع محصولي را ميشود در او كشت و برداشت. اين سرزمين را لميزرع نگه داشتند. بهجاي سرسبزكردن اين بيابان هاي خشك، بهجاي زيركشت بردن اين اراضي وسيع، كاخ هاي آسمانخراش را بالاي تهران و جزيره ی كيش و گوشه و كنار دنيا براي عيّاشي خودشان ساختند و جيب اربابان شان را پر كردند و اين مردم محروم و گرسنه را هر روز گرسنهتر از روز قبل نگهداشتند. راستي اگر انسان گذري به اين روستاها، گذري به اين مناطق غنيّ و سرشار از ذخائر خدا و فضائل خدا در استان خوزستان و ساير استان ها، بزنيد متوجه ميشويم كه آمريكا و نوكر او و نوكران او چه جنايات بزرگي را كردند. آن چنان خشم از آن ها جان ما را پر ميكند و شعله ور ميكند كه زبانه ميكشد. اين جا استان خوزستان است؛ شما روستاهاي شمال همين شهر را برويد ببينيد. چاه هاي نفت، لولههاي نفت كشتيها را پر ميكرد؛ اسرائيل و آفريقاي جنوبي و آمريكا را؛ اما خود همين روستاييها؛ بيچارهها راه نداشتند و هنوز هم نتوانستيم به خاطر فشاري كه آن ها متوجه ما كردند براي شان بسازيم. هيچ امكانات رفاهي ندارند؛ هیچ امکانات درماني نداشته اند و ندارند. خدا ميفرمايد: «وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ» ما معيشت شما را در زمين قرار داديم اين روشن است ما اگر بخواهيم زندگيمان اداره بشود، در رفاه اداره بشود، از هرجهت تأمين باشيم و نياز به اجانب نداشته باشيم اين آيه ی قرآن الگو و شعار و برنامه ی ما بايد باشد. بايد همه ی ما، مجلس ما، دولت ما، مردم ما، نهادهاي ما، ارگان هاي ما بيايند روي اين خط، خط استخراج نيازها و نيازمنديها از زمين، تامين نيازمنديها با كار و توليد و تلاش روي زمين به اين بايد برگرديم. برنامهريزيها بايد روي اين خط باشد. تلاشها بايد بر اين اساس و محور شكل بگيرد. در اين رابطه دو سه موضوع است كه امروز بايد روشن بشود تلاش بر روي زمين براي توليد بيشتر، براي كشت و برداشت بيشتر، براي اين كه به ياري خداوند با چسبيدن به زمين با بهرهبرداري از زمين و سرمايههاي ديگري كه خدا بهمون داده بتوانيم از نفت، از نفت، از اين چيزي كه همه ی بدبختيها را بوسيله ی او و اتّكا به او براي ما درست كردند ببرّيم. هركسي بايد اين كار را بكند. اسلام با كسالت، با دست روي دست گذاشتن، با بي كار و معطّل نشستن سخت مخالف است. رواياتي من در اين جا يادداشت كردم؛ دو تا روايتش را براي تان ميخوانم«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ كَثْرَةَ النَّوْمِ وَ كَثْرَةَ الْفَرَاغِ» امام صادق - در وسائل حديث جلد دوم صفحه ی پانصد و سی و چهار - ميفرمايد: خداوند دشمن دارد زياد خوابيدن را و زياد در فراغت، بيكاري و در بيتفاوتي گذراندن را؛ خدا با اين دشمن است. خدا با كساني كه زياد ميخوابند؛ همهاش در خواب، در بيكاري، در بيتفاوتي به سر ميبرند خدا بغض اين ها را دارد و كساني كه عمرشان در فراغت، راحتطلبي، راحت طلبی، بي كاري ميگذرانند. اين يك حديث؛ حديث دوم: «مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ» اين حديث از پيامبر اكرم است - باز وسائل جلد دوم صفحه ی پانصد و سی و چهار - ملعون است، نفرينشده است، از رحمت خدا دور است آن كسي كه كلّش را روي دوش مردم ميگذارد. كسي كه زندگي اش را با دست رنج ديگران اداره ميكند. مينشيند و لو شده به نماز شب، به عبادت در گوشه ی مسجد بگذراند اما زندگیش را ديگران اداره بكنند؛ اين ملعون است. حديثي را در آن جمعه اي كه در اين رابطه صحبت ميكرديم خواندم كه آمد خدمت امام؛ امام حال فلان آقا را ازَش پرسيد، گفت: فلاني كجاست؟! عرض كرد: آقا، او دارد نماز ميخواند و عبادت ميكند. رفته در يك گوشهاي فقط عبادت ميكند. امام فرمود: زندگياش را كي اداره ميكند؟ گفت: برادرش كار ميكند و خرج او را ميدهد. امام فرمود: به خدا عبادت برادرش به مراتب ارزندهتر است از عبادت اين كه رفته نشسته يك گوشه و دارد نماز می خواند. « مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ» آدم بايد اهل كار و تلاش باشد «وإِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ حَظَّكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» بپرهيز و اجتناب كن از كسالت، از بيحالي، از بينشاطي، از افسردگي و پژمردگي، از تنبلي و بيعرضگي اجتناب كن. براي اين كه بي كاري و كسالت تو را هم از حضّ دنيا محروم ميكند، هم از از حضّ آخرت محروم ميكند. هم در دنيا محرومي، بدبختي، عقبماندهاي، هم در آخرت بدبخت و عقبماندهاي. بپرهيز از كسالت بپرهيز از بيكاري، بپرهيز از درجا زدن و اين نيرو را هرز رها كردن و هدر دادن. اين بيان ائمه ی ما هست بايد كار كرد. زمين در اختيار ماست معيشت ما در زمين است و از زمين بيرون ميآيد. نيروي انساني هم به لطف خدا فراوان است ما در اين كشور سي و شش ميليون مرد و زن، نيرويي كه البته عرض كردم سي و شش ميليون، سي و شش ميليون انسان داريم. اگر بخواهيم نيروهايي كه آماده ی فعاليت و كار هستند آن ها را آمار بگيريم يك سوّم این جمعيت ميتوانند فعاليت بكنند. فعاليت توليدي و مُثمر بكنند. و اگر يك سوم يعني بيش از ده ميليون انسان در اين كشور بچسبند به زمين، بچپسبند به توليد و بچسبند به تلاش چند وقت ما ميتوانيم خودمان را از این وابستگيها و از اين گرفتاريهايي كه داريم نجات بدهيم؟ امكانات نداريم؟ امكانات داريم؛ لكن امكاناتي كه يك قسمتش وابسته ی به اجانب است ما آن ها را بايد باز با ابتكار، اختراع به كار انداختن مغزها، به كار انداختن تخصصها، آن ها را راه بياندازيم و زمينه را از براي انشاءالله خودجوش شدن، خودكفاشدن و به خود تكيه كردن فراهم بكنيم. در اين رابطه برادران و خواهران، ببينيد چه كاري را ائمه ی ما تشويق ميكردند. ما دو نوع اقتصاد داريم:
يك اقتصادش همان اقتصادي است كه مطرود است و همه ی بيچارگيهاي خاورميانه، ملتهاي مستضعف اين منطقه از اوست؛ تكيه كردن به نفت. دوم:تكيه كردن به بازو؛ تكيه كردن، تکیه کردن به بازو؛ تکیه کردن به كار عملي؛ ببينيد روايات ما چقدر در اين رابطه جالب است. آمده خدمت امام صادق(ع) «دَخَلْنَا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَائِطٍ لَهُ فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ دَعْنَا نَعْمَلْهُ لَكَ أَوْ تَعْمَلْهُ الْغِلْمَانُ» »ديديم امام صادق در باغ دارد بيل ميزند آمديم سلام كرديم. گفتيم: آقا اجازه بده ما كمكت بكنيم ما بيل بزنيم يا بده به خدمه آن ها بيل بزنند. امام چي فرمود؟ قال: «لَا دَعُونِي فَإِنِّي أَشْتَهِي أَنْ يَرَانِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُ بِيَدِي وَ أَطْلُبُ الْحَلَالَ فِي أَذَى نَفْسِی » امام فرمود: بگذاريد مرا؛ رها كنيد مرا؛ من دوست دارم خدا مرا در اين حال ببيند. خدا در حالي مرا ببيند كه دارم با دست خودم كار ميكنم و روزي حلال طلب ميكنم؛ اين امام صادق است. امام موسي كاظم(علیه الصلاۀ و السلام) هم مشابه همين، منتها با يك خصوصيت ديگري. ميگويد: رفتم وارد شدم ديدم امام موسي كاظم دارد بيل ميزند عرق ميريزد؛ شديداً امام دارد عرق ميريزد. گفتم: آقاي اجازه بدهيد ما كمكت بكنيم شما داريد بيل ميزنيد؛ عرق ميريزيد؛ امام چي فرمود؛ ببينيد امام موسي كاظم چي ميفرمايد. فرمود كه يا علی - علي بنأبی حمزه از امام سوال ميكند- «یَا عَلِيُّ قَدْ عَمِلَ بِالْيَدِ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ مِنْ أَبِي فِي أَرْضِه»آن كساني كه از من و پدر من بهتر بودند آن ها با دست شان كار ميكردند؛ به بازوشان تكيه ميكردند؛ زراعت ميكردند؛ باغباني ميكردند؛ توليد ميكردند آن ها. سوال كرد: وَ مَنْ هُوَ ؟! آن كساني كه از تو و پدرت بهتر بودند آن ها چه كساني بودند؟«فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ آبَائِي كُلُّهُمْ كَانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَيْدِيهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الصَّالِحِين» جدم رسول الله، پدرم اميرالمومنين و آباء من همهشان با دست شان كار ميكردند؛ منتها با دست يكي قلم ميزند؛ يكي خياطي ميكند؛ يكي بافندگي ميكند؛ يكي بيل ميزند؛ يكي نقاشي ميكند؛ يكي در جبهه ميجنگند. هركسي با دست يك كاري انجام ميدهد؛ يكي اختراع ميكند. اين است مكتب ما، ما با داشتن یک همچنين رهبراني و با داشتن يك همچنين مكتبي، سرمايههاي معنوي و سرمايههاي مادي اين چنين عقبمانده، مانديم و امروز روزي است كه به بركت اسلام به بركت اين ذخاير خدا و اين نيروي انساني و رهبري اين رهبران بايد از آن بدبختی ها بيرون بياييم.
سال چهارم انقلاب است؛ برادران و خواهران جهاد سازندگي، اداره كشاورزي، مسئولين ستادهاي جنگ زدگان و همه ی نهادها و همه ی برادران و خواهراني كه ميتوانيد در اين رابطهها، در رابطه بريدن از شرق و غرب، بریدن از گندم آمریکا، برنج آمریکا، مرغ و تخم مرغ كجا، دام كجا، تلاش بكنيد؛ بكوشيد «نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ» دنيا كمك خوبي است براي رسيدن به آخرت «نعم العون الدنيا علي التقوی» دنيا كمك خوبي است براي اين كه يك جامعهاي بتواند متّقي باشد. دنياي سالم، ثروت سالم، اقتصاد سالم، پشتوانهی تقوا است پشتوانه ی آخرت است. پشتوانه ی اسلام و حفظ ارزش هاي متعالي اسلام است ولذا خدا ميفرمايد «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» مسلمان ها خودتان را آماده كنيد.
اين روزها باز گوشه و كنار ديده ميشود بعضي از برادرها و بعضی از خواهرها زياد هجوم ميآورند تا يك جایی ميبينند يك روزنهاي باز شد كه چهار نفر، پنج نفر بروند آنجا كارمند بشوند فوري هجوم ميآورند كه ما را تأييد بكنيد؛ ما را اعزام كنيد؛ [اسم] ما را بنويسيد؛ ميخواهيم كار بگيريم. كار اين است برادر؛ كار،کار بالیَد است؛ كار با دست است. كار روي زمين است و جنگ با اين طبيعت؛ اين است كار؛ روي اين تكيه كنيد. تحصیل کرده های ما امروز همان طوري كه جوانهاي متعهد و انقلابی ما دارند نشان می دهند توی جهاد سازندگي توی روستاها توي اين گروه هایي كه مي روند فعاليت توليدي ميكنند دارند نشان ميدهند؛ بقیه هم بروند دنبال اين؛ خواهرهاي ما هم همينجور بروند دنبال كارهاي توليدي. چه بكنيم؟ كم است؟ امكانات نيست؛ دولت نميتواند امكانات در اختيارتان بگذارد؛ دولت کیه؟ دولت امکانات از کجا ............... آن را ده دست بگردانیم؛ نفر اول از همان يك لقمه، نفر دوم از همان یک لقمه، نفر دهم هم بخواهد از همان یک لقمه ارتزاق بکند؛ چی از آن یک لقمه می ماند. قيمتها مي رود بالا؛ سرسام آور ميشود؛ طاقتفرسا ميشود؛ نميتواند ملت تحملش را بكند. اما اگر تلاش كرديم يك لقمه را دو لقمه، دو لقمه را ده لقمه و صد لقمه كرديم کالا فراوان ميشود عرضه زياد ميشود تقاضا هماهنگ با عرضه ميشود طبيعتاً ارزاني و فراواني ميشود جامعه در رفاه زندگی می کند. بنابراين بايد ما روي اين كار فرهنگي بكنيم. معلّمين ما، مسئولين ما، كساني كه در رابطه ی با كارهاي فرهنگي، تبليغاتي، روابط عموميها ميتوانندكار بكنند؛ روي اين مساله كار فرهنگي بايد بكنند. يك جملهاي را من يك هفته ی جلوتر راجع به مرغ عرض كرده بودم؛ گفتیم: برادران روستايي شما صادركننده مرغ بوديد امروز نبايد وارد بكنيد. خود شما بايد با وارد كردن مرغ مبارزه بكنيد. ما نبايد بگوییم؛ ما اگر آمديم گفتيم: شما ده روز، دو ماه مرغ وارد نكنيد بعدش بتوانيد صادر بكنيد اين به نفع شماست. از اين برداشت سوء شد كه امام جمعه گفته به روستاييها مرغ ندهيد. انقلاب را روستاييها كردند. انقلاب را روستاييها حفظ ميكنند. جبهه را روستاييها تقویت ميكنند و نگه ميدارند؛ حالا ما بگوييم به روستاييها مرغ ندهيد. ما اگر گفتيم در رابطه با اين سياست جمهورياسلامي و خط و مشي طبیعی انقلاب است. به برادران عزيز ميگوييم: آي جوان هايي كه بي كاريد ديپلم را گرفتيد و توی خانهها نشستيد و كنار كوچهها و خيابانها پرسه ميزنيد عمرتان داره هرز ميرود، افسرده شدید، پژمرده شديد، بياييد بيرون، برويد دنبال كار، از صفر شروع كنيد. بنشينيد دنبال يك اختراع مغزتان را، بدن تان را به كار بياندازيد وقتي كشف بكنند شما يك مغز ارزنده ای هستيد، يك نيروي فعالي هستيد جذبت ميكنند. ببين گوشه و كنار اين مملكت بعضيها سال ها، سال ها تنهايي را، فشار را تحمل كردند اما از تلاش و كوشش در رابطه با انقلاب دست برنداشتند؛ قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و هم اكنون.
شهرك ها، برادران مسئولين مهاجرين عزيز ما نگذارند اين نيروهاي عظيمي كه بعنوان مهاجر الان در اين شهرستان و شهرك ها زندگي ميكنند اين جور معطّل بمانند. اگر شده سنگي را از جايي به جاي ديگر ببرند ترتيبي بدهند كه سنگ را از اين كوه بكنند درآن جا بريزند و يك اُجرتي بگيرند كه نيروي شان هرز نرود؛ عمل بالید بايد در اين كشور ترويج بشود تبليغ بشود. عملاً نشان داده بشود كه تنها راه رهايي ما اين است كه مردم ما به كار بِالیَد و به جنگ با زمين و استخراج معيشت خودشان از زمين بچسبند.
«بسم الله الرحمن الرحيم»
«والعصر " إن الانسان لفي خسر " إلا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»
--------------------------------------------------------------------- خطبه ی دوم -----------------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمین و به نستعین؛ الصلاۀ و السلام علی العبد المؤید ابی القاسم المصطفی محمد -صلی الله علیه و آله المعصومین و لعنۀ الله علی اعدائهم اجمعین- والصلاۀ و السلام علی مولانا امیر المؤمنین و الحسن والحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی و الخلف الصالح المهدی - عج الله فرجه الشریف-
خطبه ی دوم اين هفته را از آنجايي كه مساله ی اصلي ما تا بيرون راندن عمال اجانب و بلكه پس از بيرون راندن عمّال اجانب تا پس گرفتن حقوق مردم مان مسأله ی اصلي ما هست در رابطه با جنگ صحبت بكنيم.
اولاً تشكر ميكنيم از اين برادران عزيز و ايثارگرمان كه دو سه روز قبل آن جور عاشقانه راهي جبهههاي حق عليه باطل شدند. چهل يا پنجاه نفر آن ها از محصلين مدارس اين شهرستان بودند. با همه ی علاقه شان به تحصيل و با توجه به اين كه ممكن است يك سال عمرشان در اين رابطه از كف برود آگاهانه تصميم ميگيرند از همهچيز دست بكشند به سوي جبهه، شهادت ميشتابند. درود بر عزيزان رزمنده ی ما. و عدّه ي زيادي چند روز است همين الان سرنماز جمعه هم آمدند؛ ميگويند از سپاه بخواهید از بسيج بخواهيد باز هم ثبتنام كنند؛ ما را بفرستند. ما عدهاي هستيم آماده ی رفتن به جبهه هستيم ما تا چنين انسان هاي متحول، تا چنين انسان هاي مؤمنِ عاشق شهادت داريم از هيچ قدرتي بيم و هراس نداريم [تکبیر نمازگزاران] عجب صحنه ی جالب و زيبايي است كودك 15ساله در جمع عزيزان رزمنده، پيرمرد 70 ساله، 90 ساله در جمع رزمندگان، صدر اسلام را از نو احيا كرديد. همين پدري كه الان در حضور شما اين اذان گرم و مؤثر را خواندند پدري هستند كه فرزندشان روحاني، همدوره و همطراز و هم سنگر؛ - اگر ايشان از من، از بنده قويتر نباشند- دارند خدمت ميكنند؛ خود ايشان در جبهه، در جهادسازندگي، نزديك ترين افراد به دشمن، برادران جهادسازندگي هستند چرا؟ چون اين ها هستند كه سنگر ميدهند اين ها هستند كه راه ها را براي پيشروي آماده ميكنند. اين ها هستند كه پشت تانكها و لودرها گاهيوقتها خاكستر ميشوند. يكي از بچه های شهر ما از برادران عزيز مان رجب بیکی پشت لندرور خاكستر شد. اين پدر- اصحابی- نجّار است با دستش كار ميكند. رها كرده؛ ماه هاست در جبهه در كنار جهادگران جبهه؛ هر زمان هم كه نياز به حمله و جنگ مسلحانه بشود اسلحه دستش ميگيرد همانند يك چريك ميجنگد. حتي نشستن پشت تانك [را] هم ظرف يكي دو ساعت ياد ميگيرد؛ اگر ضرورت پيدا بكند پشت تانك هم بنشيند. جبهههاي ما را اين عزيزان با آن ايمان و اخلاص شان اداره ميكنند، روحيه مي زنند. وقتي رزمندگان ما چشم شان به اين محاسن سفيد و اين چهره ی نوراني و آن صداي اذان و آن دعاي كميل و آن دعاهاي شب ها و نمازها، گوش شان ميشنود و ميبينند سراپا عشق و ايمان ميشوند سراپا شور و اميد ميشوند برادران و خواهران جبهه را فراموش نميكنيد كه هيچ؛ بايد در زندگيتان بهعنوان مساله اصلي ومهمترين مساله تلقي بشود. برادران و خواهران ستادي به نام ستاد پشتيباني جنگ از سوي جهادسازندگي تاسيس شده؛ چادری سر فلكه ی آزادي زدند؛ نيازمنديهاي خودشان را از طريق اطلاعيه، بلندگو اعلام ميكنند، انشاءالله شماها همكاري ميكنيد. بسيج و سپاه هم هر لحظه كه اعلام كردند براي نيرو، با آمادگي كامل، كساني كه توانايي دارند انشاءالله شركت بكنند.
مساله دوم: در اين هفته دو نفر از عزيزان ما شهيد شده بودند كه امروز روز هفتم يكي از آن ها و يكي از برادران به نام شهيد نريماني سرباز بوده و يكي معلّم، محمد بزرگمهر فرزنداني كه در محرومترين خانوادهها چشم به دنيا باز كردند و در شرايط بسيار سخت و دشواري تحصيل كردند. هنگامي كه بايد جامعه از وجود آنها بهره ميبرد عاشقانه بهسوي خدا شتافتند، شهيد شدند. جملهاي در اطلاعيه ی آموزش و پرورش بود خيلي جالب بود تنها چيزي كه خانه ی محمد بزرگمهر را تزیین كرده بود فقر بود؛ فقر. به خانوادههاي اين دو شهيد عزیز تبريك و تسليت عرض ميكنيم و به امام زمان و امام امت شهادت اين دو عزیز را تبريك و تسليت ميگوئیم.
مساله سوم: در اين روزها آمريكا عمّال خودش را پیاپی به خاورميانه، به منطقه و به كشورهايي كه مزدوران او در آن كشورها هستند سرازير كرده و اين نشانه ی وحشت آمريكا، وحشت عظيم آمريكاست از انقلاب اسلامي؛ برادران و خواهران شما مطمئن باشيد كه مطمئن هستيد آمريكا و شوروي با همه ی حيله ها و نيرنگها و با همه كلّه ها و مغزهايي كه به كار گرفتند براي ريختن توطئه و نيرنگ و مكر همان جور كه امامان فرمود هيچ غلطي نميتوانند بكنند و با دست خودشان به توانايي و همت مردم بيدار و مستضعف ما انشاءالله به زبالهدان تاريخ سرازير خواهند شد [تکبیر نمازگزاران]. همزمان نوكرشان به بُستان حمله ميكند همزمان با آمدن آن مزدوران و نوكران به منطقه، صدام به بُستان حمله ميكند. اين شيران بيشه ی ايران، اين فرزندان قهرمان قرآن و اسلام چگونه مردانه در برابر آن ها ميايستند و آن ها را پس ميزنند وآن چنان زهر يأس و نااميدي را به كام صدام و شاهحسين و ریگان ميريزند كه آن ها هفتهها راحتي را ازكف ميدهند. درود بر رزمندگان عزيزمان؛ البته شهداي زيادي داديم مجروحين فراواني داشتيم كه بايد براي مجروحين دعا كرد.
مسأله ی آخر كه بايد عرض بكنم مساله ی توزيع كالا هست؛ در رابطه با مسائل درونشهري. مسأله ی مرغ به لطف خداوند حل شد. كالاهاي منازل يك مقدار مسأله دارد چون مدتي بود مراجعه ميكردند به ما ميگفتند كه به ماها يخچال و چه و چه نميدهند. اولاً بايد توجه داشت در اين شرايط كالاها كم است بايدكم باشد طبيعي است ما در محاصره بهسر ميبريم. خيلي چيزهايش را بايد وارد بكنند نميخواهيم وارد بكنيم نميخواهيم بگيريم طبيعتاً بايد يك مقدار سختي بكشيم تحمل بكنيم و مردم ما بايد تحمل نداشتن يخچال و بعضي از كالاها را داشته باشند و بايد داشته باشيم. اما در عين حال كه اينچنين است اگر كالايي توليد ميشود طبيعي است بايد عادلانه توزيع بشود. بايد بر اساس اولويت توزيع بشود. كساني كه نياز بيشتري دارند بايد از اولويت بيشتري برخوردار باشند. ميدادند به كساني كه سال 60 ازدواج كرده بودند. البته اين يك ويژگي جالبي داشت اما در عين حال ما خرده خرده پيبرديم كه كار مطلوبي نيست. خانوادهاي كه ده سال قبل ازدواج كرده، 5 تا بچه دارد، مريض احيانا دارد به يخچال نياز دارد به او ندهيم ولي يك جواني كه ميتواند دو سال سه سال بدون يخچال زندگي بكند او برود يخچال بگيرد. برادران و خواهراني كه ازدواج كردند و از حالا به بعد اگر يخچال و لوازم منزل نصيب شان نشد بدانند كه بخاطر كساني است كه اولويت بيشتري را دارند، يخچال نصيبشان نشده. برادران انجمن اسلامي مسئولين مربوطه طول يكي دو هفته در اين رابطه نشستند فكر كردند و پريشب جلسهاي بود كه من هم در آن جلسه بودم و به لطف خدا تصميم گرفته شد كه بر اساس اولويت، كساني كه نياز دارند نيازهاي شان ضروري است اگر كالايي انشاالله توانستند وارد بكنند كه كالا هست كم هم نيست.......
«................افواجا فسبح بحمد ربك واستغفره انه كان توابا»
پروردگارا به محمد و آل محمد امام عزيز و بزرگوار ما را تا ظهور امام زمان حفظ بفرما، رزمندگان پرتوان ما را بر سپاهيان كفر پيروز بگردان، انقلاب اسلامي ما را متصل به انقلاب جهاني حضرت مهدي بفرما، قلب مقدس امام زمان ما را از ما خشنود بفرما، پروردگارا ظهورش را ظهور امام عصر را تعجيل بفرما.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته