شهید سید محمد تقی شاهچراغ: هدف و مقصودم از جبهه آمدن این است: 1- رضای حق 2- لبیک به ندای امام امت امید مستضعفان جهان 3- آزادی کربلا 4- تکلیف شرعی را اداء کرده باشم... با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید.

مصاحبه با آقای پور روستا

shahidan- 01

متن ذیل محصول گفت و گو با آقای مهندس پور روستا بخشدار رامهرمز می‌باشد که به بیان خاطراتی پیرامون ویژگی‌های اخلاقی شهید حجت الاسلام و المسلمین موسوی دامغانی [نماینده ی مردم رامهرمز در مجلس شورای اسلامی] پرداخته‌اند. شایان ذکر است این مصاحبه در سال ۱۳۹۳ هجری شمسی صورت پذیرفته است و  پس از تنظیم و پاره‌ای تغییرات تقدیم خوانندگان محترم می‌گردد.

-    لطفاً ضمن معرّفی، اگر خاطره‌ای از شهید موسوی دامغانی دارید، بیان نمایید.

اینجانب پور روستا، بخشدار رامهرمز و متولّد سال ۱۳۴۸ هجری شمسی هستم که در سال‌های حضور شهید دامغانی در رامهرمز، در دبیرستان شهید باهنر مشغول تحصیل بودم.

ایشان حدّاقل سه یا چهار مرتبه به دبیرستان ما آمدند و برای بچّه‌ها سخنرانی کردند چون برخی از معلّمین که خطّ مشی‌ِ فکری خاصّی داشتند تلاش می‌کردند افکار منحرف شان را به دانش آموزان منتقل نمایند. آقای دامغانی هم که متوجّه این مشکل شده بودند به مدارس می‌رفتند و با ایراد سخنرانی سعی می‌کردند ذهن دانش آموزان را نسبت به مسائل مختلف سیاسی روشن کنند و دیدگاه اسلامی ‌که سرلوحه ی همه ی نظرات است را تبلیغ نمایند. یادم هست به دانش آموزان می‌گفتند: شما باید با مکتب اسلام آشنا شوید تا بتوانید در برابر دیدگاه‌های مختلف، مسائل اسلامی را تشخیص دهید و دین مبین اسلام را ترویج کنید. حتّی گاهی سر صف صحبت می‌کردند و می‌گفتند: من اگر به جای شما بودم دبیری که در کلاس درس مطلب نادرست و باطل را مطرح می‌کند، از مدرسه بیرون می‌کردم. به طور کلّی بر این مطلب تأکید داشتند که دانش آموزان باید نقش بزرگی در جریان‌های کشور ایفا نمایند.

سخنرانی دیگری که از ایشان به خاطر دارم به مناسبت دهه ی فجر در دبیرستان امام جعفرصادق (علیه‌السلام) ایراد گردید که خیلی جالب بود؛ موضوع صحبت شان داستان حضرت موسی و هارون بود که مقایسه‌ای بین آیات قرآن و شرایط روز داشتند.

خاطره ی دیگر بنده مربوط به تغییر نام روستای چم سادات (چم لیشان) می‌باشد که با پیشنهاد آقای دامغانی محقّق گردید. قضیّه این طور بود که جهت مراسم تشییع پیکر شهیدی به این روستا رفته بودیم و ایشان هم آمده بودند. آقای دامغانی در اثناء مراسم از برخی اهالی پرسیده بودند: «چم لیشان» به چه معنایی است؟ آن‌ها هم جواب داده بودند: به زمینی که کیفیّت خوبی ندارد «چم لیشان» می‌گویند. ایشان می‌فرمایند: با توجّه به این که اکثریّت جمعیّت روستا از سادات هستند اگر اسم روستا «چم سادات» باشد که بهتر است. مردم هم از این پیشنهاد استقبال می‌کنند و همین باعث شد اسم روستا به چم سادات تغییر یابد.

-    لطفاً مقداری هم از علاقه مردم رامهرمز نسبت به ایشان بگویید؟

من به خاطر کارَم خیلی زیاد به روستاها می‌روم و با مردم ملاقات می‌کنم؛ معمولاً در این دیدارها، روستایی‌ها خاطرات شهید دامغانی را برایم تعریف می‌کنند که حکایت از زنده بودن یاد و خاطره ی این شهید بزرگوار در مناطق روستایی و نزد مردم می‌کند. انشاءالله ما هم بتوانیم اندیشه و تفکّری که ایشان به عنوان مروّج آن شناخته می‌شدند را ادامه دهیم و پیرو خوبی برای آن راه باشیم و دیدگاه‌های ایشان را در مناطق شهری و روستایی ترویج کنیم؛ روحِ شان شاد.

-    با تشکّر از این که در این گفت و گو شرکت کردید و مطالب خوبی را نقل نمودید.